چکیده رساله:
نظامهای برنامهریزی شهری برای رشد و توسعه جوامع بسیار ضروری هستند. این نظامهای علمی عاری از اخلاق، ارزشها، شرایط اقتصادی- سیاسی و جدا از ایدئولوژیها نبوده و هر نظریه و الگویی که در برنامهریزی شهری شکل میگیرد متأثر از زمینههای ارزشی و فرهنگی یک نظام فکری خاص است. مفاهیم و الگوهای شهرسازی در ایران نیز بر اثر موج فراگیر جهانی شدن، تحت تأثیر رویکردهای غربی دچار نظام فکری متشتت و بحران هویت شده و لزوم بازتعریف الگوها و بنیادهای شهرسازی مبتنی بر فرهنگ و حکمت جامعه اسلامی بیش از پیش آشکار شده است. سؤال اصلی پژوهش بر این مفهوم استوار است که الگوی مطلوب برنامهریزی شهری برای شهر ایرانی - اسلامی چیست؟ و هدف از انجام تحقیق، دستیابی به الگوی مطلوب برنامهریزی شهری برای شهر ایرانی از منظر واقعگرایی اسلامی علامه طباطبایی است. پژوهش حاضر به روش کیفی و با راهبرد پس کاوی انجامشده است. آزمون مدل به روش داده بنیاد از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و باز از ساکنان، متخصصان و مدیران شهر زنجان انجام گرفت که در تعداد 45 نمونه مصاحبه، مفاهیم و مصادیق راهبردها کاملاً تکراری و به اشباع نظری رسید. یافتههای تحقیق نشان میدهد از منظر هستیشناسی، جامعه و شهرسازی دارای اصالت و هستی واقعی است که دلالت بر کل گرایی و انضمامی بودن پدیدههای شهری دارد و معرفتشناسی نیز، بر اعتباری و مفهومی بودن ساختارها و پدیدههای شهری تاکید دارد که دلالت بر لایه مندی و ماهیت تبیینی ساختارها و پدیدههای شهری است؛ و از نظر انسانشناسی، شأن الوهی و ادراکی انسان، گرایش به حیات اجتماعی، هنر و زیبایی و ارتباط و انطباق انسان با جهان پیرامون را مورد تاکید قرار میدهد که به ترتیب بر ساحتهای وجودی انسان یعنی سرشت الهی انسان به عنوان الگوی کمال و سعادت او، حکم عقل عملی به حق مداری، حسن و فایده محوری، نیاز شهروندان و تعامل درونی آنان با ساختارهای شهر، گذر از عالم کمی به دنیای معنوی به عنوان نوعی از هویت یابی معنوی و هنری شهری و انطباق با محیط زیست و مسئولیت انسان در حفظ آن در برنامهریزی شهری دلالت میکنند. راهبردهای برنامهریزی شهری واقعگرایی اسلامی نیز مشتمل بر الزامی بودن توجه به لایههای واقعیت شهری با ویژگیهای علّی، تاکید بر ابعاد فطری انسان در تعیین اهداف مطلوب و برنامهریزی، بکارگیری توامان عقلانیت علمی، جمعی و ارتباطی، احیای برنامهریزی بر اساس نیازها و خواستههای واقعی جامعه شهری، بکارگیری خلاقیت ارزشی و توجه به هماهنگی و هم گرایی اجزاء در هنر و زیبایی شهر و غیره میباشد. بدین ترتیب در رساله حاضر، تلاش گردید تا زاویهای کوچکی از اندیشه واقعگرایی اسلامی به روی دانش برنامهریزی شهری برای تحول در آن گشوده گردد. نتایج بیانگر آن است که مفاهیم بنیادین برنامهریزی شهری قابل تاملی در قالب مبانی معرفت شهرسازی، دلالتهای نظری- مفهومی و راهبردهای برنامهریزی شهری از واقعگرایی اسلامی استنباط شده است که میتواند به عنوان قدمهای نخستین و امیدوار کنندهای برای بومی سازی مبانی و نظام فکری برنامهریزی شهری و تحقق برنامهریزی شهری ایرانی-اسلامی مطرح گردد.
کلیدواژگان: الگوی برنامهریزی شهری، واقعگرایی اسلامی، شهر زنجان