چکیده رساله :
فناوری بهعنوان جزو لاینفک عصر حاضر، خواسته یا ناخواسته در عرصه همه جوامع دامن میگسترد و در صورت عدم همراستایی فرهنگ جامعه با بستر فناوری، شناخت قابلیت آن دچار اختلال میگردد. در این زمان است که تعامل موفق فناوریهای نوین و فرهنگ، عاملی برای ارتقاء کیفیت فضا محسوب خواهد شد. در این میان کالبد مسجد به جهت ویژگی خاص خود در قبال فعالیتهای انسانی جایگاه ویژهای داشته و انتظار از این بنا در حد واسطهای بین عبد و معبود بالا میرود؛ بنابراین عدم خدشه در این واسطهگری از منظر تأثیرات فناوری در فضاسازی این مکان امری بدیهی است. تأثیری که فناوریهای نوین در کالبد مکانی چون مسجد مینهد از بُعد مؤلفههایی چون مواد، سیستمهای سازهای و کنترلکنندههای محیطی موردبررسی قرار میگیرد که نباید توقعات این مکان در ذهن مخاطب خود را دچار اختلال نماید؛ بنابراین استفاده صرف از فناوری در جهت رفع پارهای از نیازها و عدم توجه و درک جامع از قابلیتها و تواناییهای آن در معماری، پیامدهای منفی بسیاری خواهد داشت. در حقیقت فناوری به کمک قابلیتهایی که به مواد، سیستمهای سازهای و کنترلکنندههای محیطی میدهند بر تعامل بین عناصر سازندهی فضای داخلی مسجد (کالبد آن) تأثیرگذار است. در این میان برای بررسی بهتر نحوهی تأثیرگذاری فناوری بر فضای داخلی مساجد سعی شده از فنهای جدید تحلیل دادهها و محاسبات نرم استفاده شود در این میان شبکههای عصبی را میتوان بهعنوان الگویی مؤثر در حل مسائل دنیای واقعی شناخت. مسائل دنیای واقعی از دو خصوصیت غیرخطی بودن و غیرقطعی بودن را به همراه دارند. غیرخطی بودن یک مسئله به این معناست نحوه تأثیر یک متغیر بر یک متغیر دیگر الزاماً خطی نمیباشد و غیرقطعی بودن به معنی ان است که اطلاعات در دسترس برخی مسائل دنیای واقعی غیرقطعی میباشند. شبکههای عصبی میتوانند مسائلی غیرخطی و غیرقطعی را تبدیل به مدل کنند و به کمک آن بهتر و جامعتر میتوان تأثیر متغیرهای فناوری را بر فضای داخلی مساجد سنجید. در حقیقت فناوری به همراه خود نوعی نگرش متفاوت را وارد فضاهای معماری میکند، اگر چنانچه این نگرش جدید که به همراه فناوری وارد معماری میشود هم سو و همراستای هدف غایی و کیفیت موردنیاز آن مکان نباشد رابطهی بین ظرف و مظروف را خدشهدار خواهد کرد.
کلیدواژگان: فناوری، فضایی داخلی، شبکه های عصبی مصنوعی ، منطق فازی